سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 چهارده معصوم - حجاب غیبت

رقیه خاتون

سه شنبه 85 اسفند 1 ساعت 11:0 صبح
بعد از غارتگری وچپاول خیمه ها ،دشمن خیمه های اباعبدالله (ع) را به آتش کشید. کودکان پریشان وحشت زده به هرطرف گریزان بودند.
صالح ابن عبدالله می گوید: من در آن بحبوحه دیدم ؛ دخترکی دامن پیراهنش آتش گرفته است . با همان وضعیت از خیمه بیرون آمد وشروع به فرار نمود. آنچنان ضعف و عطش بر او چیره شده بود که هر از چند گاهی بر زمین می افتاد و دوباره با زحمت بر می خواست و می دوید. به قدری وضع (رقیه) تاثر آور بود که دلم برای او سوخت. با اسب به سوی او رفتم ، تا آتش پیراهنش را خاموش کنم. آن دختر کوچک ، چون صدای سم اسب را شنید ، از ترس سرعت بیشتری درفرار به خرج داد .من فریاد زدم: ای دختر !قصد اذیت تو را ندارم. بایست تا آتش پیراهنت را خاموش کنم. (رقیه) از حرکت باز ایستاد. من خودم را به رساندم. از اسب پیاده شدم . آن دختر کوچک به زیر شکم اسب پناه برد . دست بردم وآتش پیراهنش را خاموش کردم. وقتی این مهربانی و محبت را از من دید ، رو به من کرد و گفت ای مرد ! از تشنگی لبهایم کبود شده است اندکی به من آب بده. از کلام او دلم سوخت ، ظرفی پر از آب کردم و به او دادم (رقیه)آن ظرف را کرف ، ولی از آن نیاشامید .در این هنگام به من گفت: ای مرد! سوالی دارم ، پدرم تشنه بود، آیا وقت کشته شدن ، آبش دادند یا با لب تشنه شهیدش کردند ؟
گفتم نه تا آخرین لحظه می فرمود: «اُسقونی شربة من الماء» جرعه ای آب به من بدهید.
کسی به حرف پدرت توجه نکرد و او را با لب تشنه شهید کردند. (رقیه) تا این حرف را از من شنید از آن آب ننوشید .


آمدی بابا بین مشتاق دیدارم هنوز
خلق خوابیدند و من از هجر بیدارم هنوز
بارها جان دادم از هجرت وفایم ببین
باز در هنگام وصلت جانم به لب دارم هنوز
شمر سیلی بر رخم زد تا نگویم نام تو
لیک باشد نام نیکوی تو گفتارم هنوز
گل چو روئیده دیگر همنشین با خار نیست
من شدم پرپر ولی آزرده از خارم هنوز
این شنیدم تشنهلب رفتی بابا ببین
آب دارم بر تو در چشم گهر بارم هنوز




پدر چون مادر پهلو شکسته ات زهرا
ببین بر صورت و بازوی خود نشان دارم
برای آن که نبیند رخ مرا نیلی
ز عمه ام به خدا رخ خود نهان دارم
از آن شبی که فتادم ز ناقه روی زمین
اگر که گوش دهی بر تو داستان دارم
ه روی خار مغیلان ز بس دویدم من
هنوز آبله در پا از آن زمان دارم
در آن سیاهی شب مادر تو را دیدم
که شوق دیدن او باز در جنان دارم
اگر که فاطمه آن شب نبودی می مردم
که هر چه دارم از آن مام مهربان دارم

نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


زندگانی امام سجاد(ع)

چهارشنبه 85 بهمن 25 ساعت 11:0 صبح
امام سجاد (ع)در سال 37 هجری دو سال قبل از شهادت علی (ع) در خانه امام حسین (ع)بدنیا آمد . مادر ایشان شهربانو دختر یزگرد سوم -آخرین پادشاه ساسانی که به هنگام فتح شهرهای ایران بدست مسلمانان اسیر شد وبه مدینه انتقال یافت وبه دست امیرالمومنین آزاد و به همسری امام حسین (ع)در آمد-است. این بانوی بزرگوار پس از ولادت فرزندش امام سجاد (ع) با فاصله اندکی از دنیا رفت.


دوران مبارزه سیاسی امام سجاد(ع):
الف)در کربلا:
1-امام سجاد (ع) در نبرد کربلا در کنار پدرش امام حسین(ع) حضور داشت در آن زمان 23 سال داشت از آغاز تا پایان آن حرکت پدرش را همراهی کرد بنابراین حضور آن حضرت در کنار پدر به تنهایی دلیل  قانع کننده بر اثبات وجد روح مبارزه وشجاعت بی نظیر اوست و تا آخرین لحظه از حسین دست بر نداشت .
2-چنان که در روایات آمده امام سجاد(ع)سلاح بر میدارد در حالی که بیمار است و به میدان میرود تا اینکه زخمی می شود و اورا که تنها رمقی از حیات داشت از میدان نبرد بیرون بردند.
3-کسی که پیش از حادثه کربلا دارای روحیه مبارزه است امکان ندارد که پس از مشاهده آن فداکاری ها ودیدن آن همه مصیبت ورنج بی اعتنا بماند وسکوت کند ودرصدد انتقام خون خویش که خون خداست بر نیاید کسی که حتی در یک لحظه از زندگی اش آنان را از یاد نبرد .
4-اگر فاجعه کربلا در رشد و ترقی روح شیعی وآزادگی وجوانمردی و شجاعت شیعیان اثر داشت پیامدهای تکان دهنده ای داشت ،پس چگونه میشود که بر فرزندش امام سجاد(ع)تنها بر جای مانده از نسل وی و وارث رهبری اش در میان امت اسلامی اثر نگذارد و باعث افزایش روح سیاسی ومبارزه طلبی او نشود .
ب)در اسارت :
شجاعت امام سجاد(ع) در کوفه در دارالاماره ابن زیاد  ومجلس یزید در شام کمتر از شجاعت در میدان نبرد نبود این موضعگیری های قهرمانه از کسی که عافیت طلبی را بر همه چیز ترجیح میدهد سر نمی زند.
نقشی که امام سجاد (ع)ایفا کرد این بود که در هر فرصتی با بیان و بلاغتی معجزه آسا حق را آشکار می کرد وبه روشنی حجت رابر همگان تمام کرد ونیرنگ حاکمان ستمگر را کاملا بر ملا نمود که اثر این نقش به مراتب از اثر شمشیر در برابر ستمگران بیشتر بود با توجه به آن شرایط سخت و نداشتن یار و مددکاری.

نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2