سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 چهارده معصوم - حجاب غیبت

امام رضا(ع)

جمعه 85 اسفند 18 ساعت 3:0 عصر
 

 

رأفت امام رضا(ع)

علامه طباطبائی میفرمایند همه ائمه رئوفند ولی رأفت امام رضا(ع) حسی است همین که وارد حرم میشوی می فهمی که حضرت رئوف است.

هر کس حرم امام رضا مشرف می شود یقین بداند چیزی به او خواهد داد منتها به خودش واگذار کن.

معنای غربت امام رضا(ع)

غریب به دو معناست وهر دو در مورد ایشان صدق می کند. یک معنا اینست که انسان از اهل واولادش دور باشد. معنای دیگر این است که انسان دردی داشته باشد که حتی نزدیکان او از آن خبر نداشته باشند.

مردم میدیدند که امام ولی عهد است ، سکه به نامش می زنند و دارای احترام است اما خبر نداشتند که امام در خلوت می گفت : خدایا اگر نجات من در مرگ است مرگ مرا برسان مردم از غربت معنوی امام خبر نداشتند.

نهضت علمی امام رضا(ع)

خراسان آمدن امام رضا (ع)عینا مانند کربلا رفتن امام حسین(ع) است هر دو با علم به شهادت آمدند وهر دو باعث احیا دین خدا شدند.

بهره بردن از عنایات معصومین(ع)

دو شرط دارد: 1-سنخیت با آن بزرگواران -2-رفع موانع مثل معاصی وعقاید باطل

مثال آهن ربا با دو شرط ذرات را جذب می کند سنخیت داشتن ومانعی نباشد.

با توبه و انجام وظیفه می توانیم خود را به آن بزرگواران نزدیک کنیمو بهره مند شوبم.

امام رضا (ع) میفرماید پول جمع نمی شود مگر با 5 خصلت

1-اینکه بخیل باشد.

2-اینکه آرزویش طولانی باشد.

3- اینکه حریص باشد.

4-اینکه قطع رحم کند تا از کمک به اقوام در امان باشد.

5-دنیا را بر آخرت اختیار کند.

زیارت امام رضا (ع)

امام رضا (ع) فرمودند : هر کس به زیارت من بیاید من هم در روز قیامت در سه جا به بازدیدش خواهم آمد:

1- هنگامی که نامه های اعمال را به دست انسان میدهند

2- همنگام عبور از صراط

3-وقت سنجش اعمال در دادگاه الهی

از ابن مهزیار نقل شده که گفت به امام جواد(ع) عرض کردم زیارت علی بن موسی الرضا(ع) افضل است یا زیارت ابی عبدالله (ع)؟

امام جواد(ع) فرمودند زیارت پدرم افضل است زیرا سالار شهیدان را همه مردم زیارت میکنند ولی پدرم را زیارت نمی کنند مگر شیعیان خاص وخالص ما

روایت شده :

امام رضا (ع)با دست خط مبارک خود نوشته ای را به یکی از شتربانان که از مدینه تا خراسان ایشان را همراهی کردند داد که چنین مرقوم نموده اند:

آل محمد را دوست بدارید اگر چه خود فاسق باشید

دوستان آل محمد را دوست داشته باشید گر چه آنها فاسق باشند


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


در طول تاریخ بشریت، کم تر انسانى وجود دارد که مانند پیامبراسلام تمام خصوصیات زندگى اش به طور واضح و روشن بیان و ثبتشدهباشد.

خداوند متعال در قرآن کریم کتابى که خود حافظ اوست و بدونهیچ تغییرى تا قیامتباقى استبا زیباترین عبارات و کاملترینبیانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالىترین صفات

ستوده است.

خداوند متعال مىفرماید: «انک لعلى خلق عظیم»; اى پیامبر!

تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى.

نیز مىفرماید: «محمد رسولالله و الذین معه اشداو على الکفاررحماء بینهم. » محمد(ص) فرستاده خداست و کسانى که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.

 

امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید نیز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول

اکرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمانها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و على را آفریدم...».

کلبى، از نسب شناسان بزرگ عرب مىگوید: امام صادق(ع) از منپرسید: در قرآن چند نام از نامهاى پیامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟

گفتم: دو یا سه نام.

امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نامهاى پیامبر اکرم در قرآنآمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، یس، نون، مزمل، مدثر، رسولو ذکر.

امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائىاش، «هند بن ابىهاله» که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت، در خواستنمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران(ص) را

براى وى توصیفنماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در دیدههابا عظمت مىنمود، در سینهها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مویشنه پیچیده و نه افتاده، رنگش

سفید و روشن، پیشانیش گشاده،ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده، در وسط بینى برآمدگىداشت، ریشش انبوه، سیاهى چشمش شدید، گونه هایش نرم و کمگوشت.دندان هایش باریک و

اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راهرفتن با وقار حرکت مىکرد. وقتى به چیزى توجه مىکرد به طور عمیقبه آن مىنگریست، به مردم خیره نمىشد، به هر کس مىرسید

سلاممىکرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود.

براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمىشد. براى خدا چنان غضبمىنمود که کسى او را نمىشناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود،برترین مردم نزد وى کسى بود که، بیشتر

مواسات و احسان و یارىمردم نماید...»

معمر بن راشد مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: یک نفریهودى خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت:

آیا تو برترى یا موسى بن عمران; آن پیامبرى که خدا با او تکلمکرد و تورات و انجیل را بر او نازل نمود، و به وسیله عصایشدریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟

پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند ولکن(در جوابت) مىگویم که حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبهکند، گفت: «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل

محمد لما غفرت لى»،خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مىخواهم که مرا عفو نمایى.

خداوند نیز توبهاش را پذیرفت. حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن دردریا ترسید گفت «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لماانجیتنى منالغرق»; خدایا به حق محمد و آل محمد از تو

در خواستمىکنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد.

حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:«اللهم انى اسالک بحق محمد وآل محمد لما انجیتنى منها»; خدایا! به حق محمد و آل محمد ازتو مىخواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز

آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.

حضرت موسى(ع) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترسنمود گفت: «اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتنى»;خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در

خواست مىنمایم که مراایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انک انتالاعلى» نترس. مسلما تو برترى.

اى یهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مىکرد و بهمن و نبوت من ایمان نمىآورد. ایمان و نبوتش هیچ نفعى به حال اونداشت.

اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى(ع) کهزمان خروجش عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشتسر اونماز مىخواند.


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


نگاهی کوتاه به زندگی امام کاظم(ع)

دوشنبه 85 اسفند 7 ساعت 11:0 صبح
نام:موسی(ع)

پدر ومادر: امام صادق (ع) و حمیده

شهرت: عبدصالح،کاظم، باب الحوائج

کنیه:ابوالحسن،ابوابراهیم

زمان ومحل تولد:صبح روز یکشنبه ? صفر  سال??? در روستای ابواء واقع در بین مکه ومدینه

زمان ومحل شهادت:?? رجب سال ??? قمری در زندان هارون در بغداد در سن ?? سالگی به دستور هارون مسموم شده وبه شهادت رسید.

مرقد شریف: شهر کاظمین

دوران زندگی:?بخش

?-دوران قبل امامت،از سال ??? تا ???، (?? سال)

?-دوران بعد امامت،از سال ??? تا ??? (?? سال)که در عصر طاغوتهایی به نامهای منصور دانیقی ،مهدی عباسی،هادی عباسی و هارون الرشید بود، وبیشتر دوران امامتش (??سال ودو ماه و?? روز)در عصر خلافت هارون بود،وآن حضرت این عصر سالها در زندانهای متعدد به سر برد.


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


سه ساله حسین(ع)

شنبه 85 اسفند 5 ساعت 11:0 صبح
ماجرای غم انگیز شهادت حضرت فاطمه صغری ویا رقیه دختر امام حسین(ع)از این قرار است:
اهل بیت سعی کردند که ماجرای شهادت امام حسین(ع) و یارانشان را از کودکان مخفی نگه دارند و از جمله کودکان دختر خردسالی از امام حسین (ع) است که پیوسته بهانه پدر می گرفته ومادر و عمه اش به گونه ای او را مجاب و ساکت می کردند. تا آن که هنگام عصری درب خرابه در کنار حضزت زینب نشسته بود وجمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند، سوال کرد عمه اینها به کجا می روند ؟ حضرت زینب فرمودند: به خانه هایشان، دخترک سوال کرد مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید به یاد خاطرات شیرین با پدرش افتاد، واز عمه سراغ بابا را گرفت ؛ وعمه فرمودند : به سفر رفته. وطفل به گوشه خرابه رفت و زانوی غم بغل گزفت و با غم اندوه به خواب رفت ، پاسی از گذشته ظاهراً در عالم رویا پدر را دید سراسیمه از خواب بیدار شده وسراغ پدر را از عمه می گرفت و بهانه جویی می کرد به طوری که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه شروع  به شیون وناله کردند . خبر به یزید رسید دستور داد که سر بریذه پدرش را برایش ببرند . رأس مطهر سیدالشهدا را در طبقی جای دادند ودر مقابل این خانم بزرگوار قرار دادند . سر پوش را کنار زد و سر مطهر سیدالشهدا را دید . سر را در آغوش گرفت بر لب و پیشانی پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد گفت :
«پدر جان چه کسی تو را به خونت رنگین کرد. پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان چه کسی مرا در کودکی یتیم نموده . پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود ، پدر جان کاش خاک را بالش زیر سر قرار میدادم ولی محاسن تو را خضاب شده به خونت  نمی دیدم.»
کودک خردسال حسین آنقدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش گشت ، همه خیال کردند به خواب رفته ولی وقتی به سراغش رفتند دیدند که از دنیا رفته بود. شبانه غساله خبر کردند و او را غسل دادند و در همان خرابه به خاک سپردند.





نمودی در دل ویرانه عزم دیدنم بابا
به قربان سر نورانیت جان و تنم بابا
سرم را روی زانو میگرفتی تا بیاسایم
تلافی می کنم گیرم سرت بر دامنم بابا
خدا داند ز من کار خلافی سر نزد آندم
که زد با کعب نی دشمن به قصد کشتنم بابا
چنان آرده پای کوچکم را خار کز حسرت
به حالم گریه ها می کرد حتی دشمنم بابا
نمی گردد کسی گرچه گواه بی کسان اما
بود روی کبود من دلیل روشنم بابا

نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


برگی از زندگانی امام محمد باقر(ع)

چهارشنبه 85 اسفند 2 ساعت 11:0 صبح
نام پدر امام محمد باقر (ع)امام سجاد (ع) ونام مادر ایشان فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع)است . ایشان اولین کسی هستند که نسل سیدیشان هم از مادر وهم از پدر  به پیامبر (ص)میرسد .از نظر چهره شباهت زیادی به پیامبر (ص) داشتند و لذا نام ایشان را محمد گذاشتند .

تولد ایشان در سال ?? هجری درمدینه اتفاق افتاد ،در واقعه کربلا ? ساله بود ودر زمان رحلت پدرشان ?? سال داشت.

باقر لقب اوست به معنای شکافنده به ایشان باقر العلوم می گفتند زیرا شکافنده علمهاست.


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


   1   2      >